روح الله

گاهی لازم است حرفهایی زده شود...

روح الله

گاهی لازم است حرفهایی زده شود...

به عشق امام نام پسرم را روح الله نامیده‌ام...
و چون این جا فرزند تفکراتم است نام این‌جا را نیز روح الله می‌نامم...
باشد که جفتشان باقیات الصالحاتی برایم باشند.

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

چندی است که در جامعه با بحثهایی مواجه می‌شویم که « در نظرسنجی نهاد الف ترتیب آرا چنین است یا نظرسنجی فلان‌جا نوع دیگری است و...» و این نظرسنجی‌ها توسط برخی مبنای تحلیل قرارگرفته و حتی بعد از مغالطه‌ی « صالح مقبول و اصلح نامقبول» مبنای طرفداری و جانبداری از یک نامزد را شکل می‌دهد. در این زمینه نکاتی به نظرمی‌رسد که در ادامه می‌آید:

1.        در جوامعی که مدعی دموکراسی می‌باشند معمولا اربابان قدرت ثروت زمین بازی را طوری می‌چینند که نامزدهای مورد نظرشان از درون رای گیری‌های اجتماعی بیرون آیند و بعبارت دیگر در این جوامع بجای دعوای تفکرهای مختلف برای اداره‌ی جامعه، دعوای زرگری احزاب و صاحبان قدرت و ثروت می‌باشد و آنچه دیده می‌شود بایکوت شدن کامل نامزدهای مستقل است. مهمترین تفاوتی که نظام مردمسالاری دینی با چنین جوامعی دارد ایجاد بستر عادلاته برای تمام واجدین صلاحیت برای اطلاع‌رسانی و تبلیغات می‌باشد. همانطور که در این انتخابات نیز دیده شد که امکانات رسانه‌ای نظام نظیر صداو سیما بطور برابر بین تمام نامزدها تقسیم گردید و هرچند نامزدهای مورد تایید قدرت- ثروت رسانه‌های دیگری نظیر روزنامه‌ها و سایت‌های زنجیره‌ای و... برای تبلیغ دارند ولی به این ترتیب تا حد زیادی دست صاحبان قدرت- ثروت از چیدن زمین بازی کوتاه می‌شود.

2.        از آنجایی که در جامعه‌ی ما اربابان قدرت- ثروت از تاثیرگذاری عمده در روند انتخابات و تبلیغات و ... عاجزند ناچار به روش‌های مختلفی روی می‌آورند که یکی از آنها تغییر محاسبات رای دهندگان و سعی در جلب آرا  با این روش می‌باشد. بعنوان مثال یکی از این حربه‌ها این است که این گروه‌ها با ارائه‌ی نظرسنجی‌های مختلف -  که در واقع نظرسازی‌های هنرمندانه می‌باشد -  به‌گونه‌ای زمین‌بازی را می‌چینند که رای دهندگان را مجاب کنند خلاف تشخیص خود به فرد دیگری غیر از اصلح رای دهند و این‌گونه نتایج را به نفع خود تغییر دهند. نمونه‌ی بارز این کار در انتخابات ۸۴ رخ داد و هرچند در کاهش آرا موثر بود ولی در نتیجه‌ی نهایی تاثیرگذار نبود. امروز نیز چنین برنامه‌ای به صورت هنرمندانه‌تر و پیچیده‌تر چیده شده است.

3.        نکته‌ی مهمی که وجود دارد این است که این کار در حال تبدیل شدن به یک رویه‌ی خطرناک در نظام مردمسالاری دینی و پایه‌گذاری یک انحراف جدی در روند انتخابات می‌باشد که قبل از رای‌گیری و اعلام نظر مردم با ارائه‌ی نظرسنجی‌های مختلف نظر آنها را تحت تاثیر قرارداده و به سمت دیگری متمایل کرد. با این کار اتفاقی که می‌افتد این است که در واقع مردم به فرد اصلح بین نامزدها رای نمی‌دهند بلکه بین نامزدهای کانون‌های قدرت- ثروت مجبور به انتخاب خواهند شد.

4.        همانگونه که مشخص است در انتخابات‌های مختلف نظر رهبر انقلاب به افرادی متمایل‌تر و نزدیک‌تر می‌باشد ولی از آنجایی که اعتقاد دارند حفظ ساختار سالم جمهوریت است که می‌تواند ضامن اسلامیت این نظام ‌باشد هیچگاه تلاش نکرده‌اند که خارج از این ساختار به بالا آمدن فرد اصلح از نظر خودشان کمک کنند. برای امام امت مهم پیشرفت انقلاب است که این پیشرفت نتیجه‌ی رشد مردم است و زمانی این رشد صورت می‌پذیرد که این جمهوریت سالم و بدون نقص، وجود داشته باشد.

5.        باید گفت اینکه رهبر انقلاب بیشتر از انتخاب فرد اصلح بر مشارکت حداکثری مردم تکیه دارد به همین دلیل است که در نگاه ایشان تاثیر جمهوریت - آن‌هم عادلانه و واقعی و نه اشرافی و متاثر از صاحبان ثروت- قدرت -  بسیار فراتر از تاثیری است که انتخاب شدن یک فرد در طول چهار یا هشت سال می‌تواند در مسیر انقلاب ایجاد نماید.

به همین دلیل لازم و ضروری است که با مقاومت در برابر این تفکرات انحرافی و ضدمردمی و بدون توجه به نظرسازی‌های مراکز محترم به انتخاب اصلح خود بیاندشیم و دعا کنیم خدا دلها را به سمت فرد اصلح متمایل نماید تا شاهد پیشرفت‌ و رشد انقلاب اسلامی باشیم و نگرانی از مسائل حاشیه‌ای دیگر به دل راه ندهیم که ما را مامور به وظیفه کرده‌اند و نه نتیجه.

والسلام

  • محمد علیزاده
 
ثبت نام دقیقه ۹۰ آقای هاشمی رفسنجانی و اعلام کاندیداتوری وی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم تعجب و شگفتی همگان را برانگیخت که ایشان بعد از ۱۱ دوره کاندیداتوری در انتخابات‌های کشور مشخص نیست از چه رو احساس تکلیف نموده‌اند که با این کهولت سن در عرصه‌ رقابتهای سیاسی شرکت کنند.
از طرفی این سئوال مطرح است که «مگر صلاحیت آقای هاشمی  بعد از حمایت‌های ضمنی و علنی که از جریان فتنه در انتخابات ۸۸ داشتند و تکیه‌گاهی ایشان برای فتنه گران و فتنه گری اعضای خانواده‌ی ایشان نظیر همسر و فرزندانشان که همواره با سکوت تاییدآمیز ایشان همراه بوده است  در نزد شورای محترم نگهبان تایید می‌شود؟»
از طرفی از آنجایی که آقای هاشمی رفسنجانی به حکم مقام معظم رهبری در تاریخ ۲۴/۱۲/۹۰ به عنوان ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین شده‌اند این ابهام بوجود می‌آید که هرچند این نقاط تیره در کارنامه‌ی عملکردی ایشان وجود دارد ولی حکم اخیر رهبر انقلاب؛ مهر تاییدی بر صلاحیت ایشان بوده و دیگر دلیلی برای رد صلاحیت ایشان وجود نخواهد داشت و اگر ایشان رد صلاحیت شوند در واقع خلاف نظر و مصالح مورد نظر رهبری حرکت شده و آسیبی به ارکان جمهوری اسلامی وارد می‌آید.
در این زمینه لازم است به این نکته توجه شود که معیار‌های صلاحیت در مناصب مختلف لزوما با همدیگر یکی نیست یعنی این مسئله ممکن  است که آقای هاشمی صلاحیت ریاست مجمع تشخیص مصلحت را داشته باشد ولی صلاحیت ریاست جمهوری را نداشته‌ باشد. همانطور که رهبر انقلاب فرموده‌اند: «این را من اعلام میکنم... اینهائى که رد صلاحیت میشوند، لزوماً آدمهاى بى‌صلاحیتى نیستند. اینجور خیال نشود که حالا چون فلانى در انتخابات رد صلاحیت شد، پس دیگر بکلى از صلاحیت ساقط است؛ نه، طبق قانون، در انتخابات نمیتواند به عنوان نامزد شرکت کند، ...اما ]ممکن است[ صلاحیتهاى فراوان دیگرى داشته باشد.»
آنچه از قانون نیز برمی‌آید این است که مجمع تشخیص صرفا یک بازوی مشورتی و نظارتی برای جایگاه رهبری به‌شمار می‌آید و همانطور که رهبر معظم انقلاب در انتصاب اعضای مجمع در سال ۷۵ فرموده‌اند: «برابر رهنمود قانون اساسى، این مجمع در تعیین سیاستهاى کلى نظام و نیز حل معضلات عمده‌ى کشور و رسیدگى به امور مهمى که رهبرى به آن ارجاع مى‌کند، نقش مشاورِ کارآمد و مورد اعتماد رهبر را ایفاء مى‌کند، همچنان که در تشخیص مصلحت در موارد تعارض میان مصوبه مجلس و نظر شوراى نگهبان، عملاً یکى از معضلات نظام را برطرف مى‌سازد. و لذا با توجه به مجموع وظایف مقرر در قانون اساسى، این مجمع در جایگاه هیأت مستشارىِ عالىِ رهبرى در نظام جمهورى اسلامى قرار مى‌گیرد.»
نکته‌ی دیگر اینکه تصمیمات در مجمع تشخیص به صورت جمعی و با رای افراد حاضر در آن گرفته می‌شود و نهایتا ترکیب آن افراد است که خروجی و تصمیمات را تعیین می‌کند و حضور یا عدم حضور یک فرد چندان در مسیر آن تعیین کننده‌ نخواهد بود.
ولی ریاست جمهوری جایگاه خطیر و پر اهمیتی است که طی آن سرنوشت کشور در مدت ۴ سال به یک فرد سپرده می‌شود. همانطور که رهبر معظم انقلاب فرموده‌اند: «مسأله انتخابات، مسأله سپردن سرنوشت بخش عمده امکانات کشور به یک نفر و یک مجموعه است. سرنوشت مسائل اقتصادى، مسائل فرهنگى، روابط خارجى و مسائل گوناگون دیگر تا حدود زیادى به این قضیه وابسته است...».
اختیارات رئیس جمهور و وظایفی که برای وی در نظام اسلامی مشخص شده است عملا جایگاه وی را بسیار تعیین کننده و مهم نموده است و هرچند برخی ابزارهای نظارتی برای حرکت داخل چارچوب قانون اساسی رئیس جمهور قرارداده‌ شده است ولی این که مسیر کشور به چه سمتی و چه آینده‌ای حرکت کند کاملا وابسته به تصمیمات فرد رئیس جمهور و هیئت دولت تعیین شده‌ از سوی وی خواهد بود.
مقایسه جایگاه ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و جایگاه خطیر ریاست جمهوری انسان را به این نتیجه می‌رساند که صلاحیتی‌ که در رئیس جمهور باید وجود داشته باشد بایستی با ملاکها و معیارهای بیشتر و پراهمیت‌تری بررسی شود. هرچند در مورد کاندیداتوری آقای هاشمی رفسنجانی این نگرانی وجود ندارد و حتی در صورت تایید صلاحیت وی مردم به او اقبالی نخواهند داشت و نهایتا ایشان به عنوان رئیس جمهور انتخاب نخواهند شد ولی از آن‌جهت که رهبر معظم انقلاب فرموده‌اند: «کسانى که به عنوان نامزد انتخابات به مردم معرفى مى‌شوند، معنایش این است که این‌ها صلاحیت دارند و این معرفى، امضاى صلاحیت این‌هاست.دستگاه‌ها بایستى مراقب باشند که این امضاء بیهوده، خلاف و دروغ نباشد. این دروغ گفتن به مردم است؛ هم رد کردنِ آدم صالح، هم پذیرفتنِ آدم ناصالح؛ هر دو بد و هر دو خلاف است‌.» این که شورای نگهبان بدون نگاه به مصلحت‌سنجی‌ها و با معیارهای مشخص به بررسی صلاحیت افراد بپردازد خود مسئله‌ای مهم و تعیین کننده در آینده‌ی نظام اسلامی خواهد بود و انشاالله چنین خواهد بود همانگونه که تاکنون بوده است.
  • محمد علیزاده