- به طور خلاصه پیشنهاد من این بودکه: راه حل جلوگیری از بدحجابی در جامعه؛ ایجاد تبعیض بین مجازات مزاحم یک زن محجبه و یک زن بدحجاب است. در این زمینه مغالطه هایی نیز مطرح شد که تبعیض ظلم است و این روش برای نظام های #آپارتایدی و طبقاتی است. در پاسخ گفته می شود که تبعیض به معنی تفاوت در برخورد با افراد آن هم بواسطه ی تاثیر عملکرد خود آن افراد همیشه بد نیست، بعنوان مثال حکومت وظیفه دارد در رفتار با یک شهروند قانون مند و یک شهروند قانون شکن تبعیض ایجاد نماید و این تبعیض از طریق اعمال جرایم و مجازات ها و محرومیت ها و... اعمال می گردد. باید گفت اساسا برخورد یکسان با مزاحم یک فرد محجبه و یک بدحجاب یک عمل #غیرعادلانه و ظلم به شمار می آید و باید اصلاح شود.
- توجه شود که این #برداشت_کاملا_احمقانه است که بواسطه ی ایجاد برخورد تبعیض آمیز در واقع مجوز تعرض و مزاحمت برای زنان بدحجاب فراهم آمده است بلکه بایستی مجازات بازدارنده برای همه ی مزاحمت ها فراهم شود ولیبازدارندگی بیشتر برای زنان محجبه تمایل به حجاب را در زنان برای کسب امنیت بیشتر افزایش می دهد.
- همچنین افراد مریضی که از لغات «تعرض و مزاحمت» در متن «تجاوز» برداشت کردند باید بدانند که این عبارات معنی کاملا مشخص و متفاوتی دارند. در قانون مجازات اسلامی، مجازات#تجاوز_به_عنف برابر #اعدام تعیین گردیده است(برخلاف کشورهای اروپایی و آمریکایی که صرفا چند سال حبس می باشد) ولی مجازات مزاحمت و تعرض به زنان در اماکن عمومی مجازاتی بسیار خفیف تر از آن است. در متن قانون آمده: « هر کس در اماکن عمومی یا معابر، متعرض یا مزاحم اطفال یا زنان بشود یا با الفاظ و حرکات مخالف شئون و حیثیت به آنان توهین کند، به حبس از دو تا شش ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد». که پیشنهاد من این است که این میزان را صرفابرای زنان محجبه به چندین سال حبس و مجازاتهای بسیار سنگین افزایش دهند. مشخص است که تشخیص بدحجابی به عهدهی قاضی و تعیین آن بر اساس عرف جامعه اسلامی خواهد بود.
- بحث بعدی اینکه طرح پیشنهادی 2 منطق مشخص دارد:
1. طبق روایات و آیات حجاب در اجتماع؛ برای جلوگیری از نگاه شهوت آلود و آزار و اذیت مردان هوسران قرارداده شده و رابطهی مشخصی بین نحوهی پوشش و رفتار زنان و تحریک مردان جامعه وجود دارد حتی در مجامع علمی- حقوقی دنیا بحثهایی تحت عنوان مقصر دانستن قربانی (victim blaming) نیز مطرح شده است که برخی از حقوق دانان به آن اعتقاد دارند و حتی در مواردی افراطی در انگلیس و برخی ایالت های آمریکا، قاضی در پرونده ی تجاوز به عنف بدلیل تحریک کننده بودن لباس زن، حکم مجازات نداده است و پرونده را مختومه اعلام کرده است.
2. حکومت اسلامی وظیفهی تامین امنیت همهی افراد جامعه را دارد ولی برخورداری از این امنیت به میزان تعهدی است که افراد به قوانین حاکمیت دارند. حتی در مواردی (به عنوان مثال اشرار و قاچاقچیان و ... ) حکومت وظیفه دارد جهت حفظ امنیت و سلامت کل جامعه امنیت آن گروه را از بین ببرد. این مغالطه ی دیگری که با ارجاع به واکنش امیرالمومنین در قضیه حمله به سرحدات مسلمین و بیرون آوردن #خلخال از#پای_زن_یهودی مطرح کردند نیز منافاتی با این طرح ندارد چرا که در آن مورد حمله به یک بی گناه بود ولی از طرفی چون هرکس مسئول عملکرد خود است و اگر قرار است بدون هیچ معیاری در جامعه آزادی ایجاد شود و به قوانین و معیارهای جمهوری اسلامی عمل نگردد حکومت هم دلیلی برای حفاظت و حفظ امنیت قانون شکنان نخواهد داشت و حتی در صورتی که این قانون شکنی به امنیت و سلامت جامعه ضربه بزند وظیفهی حکومت صیانت از امنیت و سلامت دیگر اعضای جامعه و برخورد با قانون شکنان است.
- از نگاه من حجاب در جامعه امری صرفا دینی و فردی نیست که قرار باشد واکنش ها به آن از خاستگاه دینی نشات گرفته باشد و آنچه در برخی شاهدیم این است که رویکردهای مبارزه با بدحجابی را دینی می پندارند (مثلا گشت ارشاد! می زنند که طرف را ارشاد کنند یا بحث نهی از منکر راه می اندازند با مبنای اینکه بی حجابی گناه و منکر است که به نظر من راه غلطی است.) روش مبارزه با بدحجابی باید مانند مبارزه با گرانفروشی و مانند بی قانونی های دیگر ساز و کار قانونی و جریمه و مالیات و اینها داشته باشد و گشت های اعمال قانون ایجاد شود!
- نکته ای که بارها گفته ام و در این جا هم باید متذکر شوم نگاه من این نیست که زنان بدحجاب انسانهایی بدون عفت و حیا و کرامت می باشند و شکی ندارم که بسیاری از آنان انسان های مومن، با حیا و عزیزی نزد خداوند متعال هستند که حتی اگر مسلمان و مومن هم نباشند حفظ کرامت انسانی امری بسیار ضروری و حتمی است و نگاه من به حجاب در جامعه نگاه به امری نیست که ارزش انسانها با آن سنجیده شود ولی این بحث منافاتی با قانون گذاری حاکمیت در جامعه برای حفظ ارکان و بنیان های جامعه نداشته و در این زمینه باید فارغ از این مسائل برنامه ریزی نمود و باید دانست که هرکس مسئولیت پاسخگویی در قبال عملکرد خود را دارد. بعنوان مثال هیچگاه در جریمه ی ناشی از تخلف رانندگی بحث ارزش واقعی فرد و میزان دینداری و اعتقاد وی به خدا مورد بررسی قرار نمی گیرد و صرفا در برابر عملکرد وی قضاوت صورت می گیرد.
- ۰ نظر
- ۰۳ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۳۹