روح الله

گاهی لازم است حرفهایی زده شود...

روح الله

گاهی لازم است حرفهایی زده شود...

به عشق امام نام پسرم را روح الله نامیده‌ام...
و چون این جا فرزند تفکراتم است نام این‌جا را نیز روح الله می‌نامم...
باشد که جفتشان باقیات الصالحاتی برایم باشند.

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است


ترویج حجاب و جلوگیری از بدحجابی دو کار جدا می طلبد. ترویج حجاب و عفاف در جامعه به صورتی که سعی شود افراد به این امر اعتقاد درونی پیدا کنند و این از طریق فعالیت فرهنگی در جامعه و تبلیغ و ترویج چادر بعنوان حجاب برتر و حتی پوشیه و... به عنوان قله ی حجاب انجام می پذیرد. برای این مهم باید از کودکی سرمایه گذاری نمود، الگوهای مناسب ارائه نمود و کار فرهنگی عمیق و بلند مدت انجام داد که نهایتا این امر در زندگی افراد تاثیرات زیادی گذاشته و در تعالی جامعه نیز موثر است.

ولی آیا حجاب صرفا امری است که باید بواسطه ی اعتقاد افراد مورد رعایت قرار گیرد؟ یعنی در جامعه ای که غیرمسلمان وجود دارد یا افرادی که به دین تقیدی ندارند را چگونه می توان با فرهنگسازی به حجاب مقید کرد؟ اینجا بحث دیگری مطرح می شود:  از آنجا که حجاب آثار اجتماعی دارد و صرفا یک امر فردی نیست علاوه بر الزامات درونی، حکومت نیز وظیفه دارد برای آن الزامات اجتماعی قرار دهد. همانطور که کسب رزق حرام مذموم است و البته امری فردی است ولی حکومت ها برای حفظ ارکان جامعه؛ با دزدی و رشوه و پولشویی و... مقابله می کنند و این در هر حکومتی - فارغ از حکومت دینی یا سکولار- لازم و ضروری است؛ بالتبع رعایت قوانین در مسائل دزدی و ... ربطی به دین و اعتقادات درونی افراد نیز ندارد.

با توجه به اینکه بی حجابی و بد حجابی آثار مخربی بر امنیت اجتماعی - خصوصا امنیت زنان در جامعه - دارد و آثار مشخص اجتماعی دارد حکومت وظیفه دارد جهت حفظ امنیت افراد در جامعه اقدامات لازم را انجام دهد و به همین دلیل لازم است تدابیر لازم را برای جلوگیری از بدحجابی اتخاذ نماید.

همانطور که در کشورهای دیگر – فارغ از فردی بودن اموری مانند عرق خوری و استعمال سیگار- برای رانندگی در هنگام مستی و یا استعمال سیگار در اماکن عمومی بدلیل آسیب به دیگران جرایم خاصی در نظر گرفته می شود؛ برای این امر نیز نیاز است ساز و کارهای مشخص و قانونی چیده شود و طبق این ساز وکارها با متخلف برخورد گردد. در کشورهایی که زیرساختهای لازم را دارند برای اینگونه جرمها ، مالیات یا محرومیت های اجتماعی مشخص و یا جرائم شهروندی اعمال می کنند ولی در کشور ما بدلیل فراهم نبودن این زیرساخت ها نمی توان از این دست قوانین پیاده کرد.

روش دیگر این است که ساز و کارهای خودکنترلی در کشور پیاده شود و یکی از این روشها این است که  این کنترل را از طریق بازگرداندن آثار فعل به فاعل را در جامعه ایجاد کرد.

به عنوان مثال بیان می شود که بی حجابی باعث کاهش امنیت اجتماعی زنان در جامعه می شود و با زن به عنوان یک کالای اطفای شهوات برخورد می شود ولی از طرفی بدلیل اعمال جرایم سنگین برای مزاحمت های خیابانی؛ برای زنان بدحجاب نیز امنیت نسبی ایجاد شده و این فرصت فراهم شده است که زنانی بدحجاب با تبرج و آرایش در جامعه بگردند و کسی هم  جرئت مزاحمت به آنها را نداشته باشد. در این حال وقتی فرد آثار مخرب عملش را عینا مشاهده نمی کند و از طریق نمایش زیبایی هایش صرفا به منفعت های اجتماعی دست پیدا می کند طبیعتا تنها اتفاقی که می افتد گسترش بدحجابی در اطرافیان وی و جامعه خواهد بود. از طرفی بخشی از این امنیت ایجاد شده به فرهنگ مردم غیور در کشور ما بر می گردد و حضور  شهید «علی خلیلی» هایی که در مقابل تعرض به یک زن - حتی اگر کاملا هم بی حجاب باشند - می ایستند و تا پای جان با متعرض مقابله می کنند باعث شده است که امنیت اجتماعی برای این زنان ایجاد شود. این امر باید توسط جامعه فهمیده شود که زنی که خود از حرمت خود محافظت نمی کند نباید مورد حمایت قرار گیرد و حمایت از وی در واقع گسترش همین امر بی حجابی است.

نکته ی دیگر این که حکومت الان به مَثَل کسی است که برای مواظبت از اموال افرادی که خود هیچ ملاحظه ای جهت حفظ سرمایه ی خود ندارند (و در خانه و مغازه ی خود را به راحتی رها می کنند و می روند) هزینه ی بسیار زیادی می دهد و سر هر چهارراه نیرو می گذارد که طرف را برای حفظ سرمایه ی خود ارشاد کنند، در حالی که اگر مسئولیت حفظ سرمایه را به خود فرد بدهند و تضمین عدم تعرض به وی ندهند مطمئنا بهترین تدابیر را خود وی انجام خواهد داد.

با همین منطق می توان ساز و کارهایی چید بعنوان مثال جرم تعرض و مزاحمت به زنان بدحجاب را از مزاحمت به زنان محجبه جدا کرد و در واقع برای مزاحمت برای زنان محجبه جرمهای بسیار سنگین تری چید و برای زنان بدحجاب و بی حجاب بدلیل مشارکت آن زن در ایجاد این جرم، تخفیف و عفو فراهم نمود و یا برای اینکه این قانون مجوزی برای مزاحمت ها نباشد زن بدحجاب که برای وی مزاحمت ایجاد شده نیز مجرم شناخته شود و مجازاتی برای وی نیز تعیین گردد،با چنین ساز و کاری از این به بعد زنان خودشان کنترل کننده ی نحوه ی پوشش خود در جامعه خواهند بود.

با توجه به اینکه مشخص است بی حجابی با بی عفتی دو مقوله ی جدا هم از می باشند و زنان بی حجاب لزوما ناپاک و بدون عفت نیستند و برخلاف ظاهر اکثر آنها قائل به حفظ حرمت و عفت برای خود می باشند به همین دلیل به شدت از مزاحمت و تعرض به خودشان گریزان هستند و زمانی که حرمت خود را در گرو حفظ حجاب ببینند قطعا حجاب خود را کنترل خواهند کرد.

نکته ی آخر این که دیر یا زود با فراگیر شدن بی حجابی در جامعه و گسترش نگاه ابزاری به زن در جامعه این امر دامن زنان محجبه ی ما را هم خواهد گرفت و برای مردی که زن را به عنوان یک کالای جنسی نگاه می کند دیگر فرقی نخواهد داشت که این زن چادری است یا بی حجاب! او در توهمات افسار گسیخته ی خودش سیر می کند و به همین دلیل تا این امر فراگیر نشده می توان با تدابیری جلوی این امر را گرفت و بعنوان مثال با کاهش سطح امنیت اجتماعی برای زنان بدحجاب، می توان بدحجابی را در جامعه کنترل کرد و از افتادن این آتش به خرمن کل جامعه جلوگیری کرد.

 

پ.ن1:  در آیه ی 59 سوره ی احزاب به پیامبر دستور داده شده است به زنان مومن امر کند حجاب را رعایت کنند تا بدین صورت شناخته شوند و مورد تعرض افراد قرار نگیرند.

پ.ن2:  افرادی که اعتقاد دارند حجاب امری فردی است و اثری در امنیت اجتماعی زنان در جامعه ندارد نیز نباید مخالفتی با این طرح داشته باشند چرا که در صورت اجرای چنین ساز و کارهایی بنا بر ادعای آنان نبایستی امنیت زنان بدحجاب به خطر بیفتد و تفاوتی در رفتار جامعه نسبت به آنان صورت پذیرد.

  • محمد علیزاده